Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «عصر ایران»
2024-05-09@07:50:26 GMT

گاف مجری شبکه ورزش: در گور لرزید تن بهمنش!

تاریخ انتشار: ۴ مرداد ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۲۶۳۲۹۵۳

عصر ایران؛ مهرداد خدیر- گاف یا اشتباه مجری شبکه تلویزیونی ورزش درباره قهرمانی فوتبال ایران در المپیک، فراتر از یک سهو لسانی و خطای زبانی است که از همه ما ممکن است سر بزند. به ویژه وقتی آن که همکار او یادآور می شود بازی های آسیایی بوده و آقای گاف دوباره می گوید جام ملت های آسیا جداست تا نشان دهد عمق بی سوادی و بی اطلاعی او فراتر از این است چون ابتدا تصور می شد بازی های آسیایی را که اصطلاحا به آن المپیک آسیایی هم می گویند با المپیک اشتباه گرفته و با تاکید مجدد معلوم می شود بنده خدا پرت تر از اینهاست!

خطای زبانی از همه ما سر می زند اما چنین اشتباهی نشان می دهد از تاریخچه المپیک هیچ نمی داند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

باز گلی به جمال جواد خیابانی که کم دانی و کم خوانی خود را با اشک و لحن حماسی جبران می کند.

باید نوشت و نباید گذشت کرد تا مجریان بی سواد جای خود را به مجریان دانا بدهند.

برخی گمان می کنند با یک جست و جوی ساده در اینترنت اطلاعات کسب می کنند و آن وقت هم گاهی رسوایی به بار می آید مثل آن سرهنگِ گزارشگر فوتبال، جناب علی فر با اصرار بر دفاع خطی!

روزگاری عطا بهمنش گزارش می کرد که اهل خواندن و نوشتن بود و در بازی های المپیک حاضر می شد و احساس می کنم تن او در گور لرزید.

مجریان بی سواد، اطلاعات نادرست منتقل می کنند و بودجه صدا و سیما را هدر می دهند. چرا حمید رضا صدر گل کرد؟ چون از جنس مجریان کم سواد نبود و از خارج از این ساختار می آمد. تن او هم که تازه درگذشته نیز قطعا لرزیده است!

چرا عادل فردوسی پور گل کرد با این که جویده جویده سخن می گفت و استفاده بیش از حد او از واژگان انگلیسی را نمی پسندیدم و کلماتی چون کام بک و کلین شیت را بی دلیل رایج کرد. اما اهل کتاب بود و خواندن و نوشتن.

جواد خیابانی را تحمل می کنم چون در ابراری که اردشیر لارودی سردبیر آن بوده مطلب نوشته و دست او به قلم رفته است. مجری و کارشناس باسواد را نه از زبان که از قلم او باید شناخت و دید نوشتن هم بلد است یا نه وگرنه اگر به حرافی باشد خداداد عزیزی و فیروز کریمی حراف ترند و این دومی با دل پیچه و خیار غبن قرارداد خود هم سوژه می سازد هر چند بعد از اهانت به نویسندگان در برنامه خندوانه از چشم خیلی ها افتاده است.

دقایقی پیش فایل صوتی برنامه مشاعره رادیو در 60 سال قبل را می شنیدم که مجری آن مهدی سهیلی بود و میهمانان سیمین بهبهانی و ابراهیم صهبا و بانوی غزل که همین ماه سالگرد کوچ اوست و غزل مشهور خود را خواند:
یا رب مرا یاری بده، تا خوب آزارش کنم....
صهبا هم غزلی را خواند که در پاسخ گفته بود. هم شیرین و فرح بخش است و هم پر از اطلاعات.

مجریان کم سواد که با رابطه یا به خاطر دگمه های بسته یا چشم های رنگی برنامه اجرا می کنند اطلاعاتی منتقل نمی کنند و با سوتی ها و گاف ها خود را در شبکه های اجتماعی و فضای مجازی مضحکه می کنند. مجری باید بخواند و بداند و جست وجو در اینترنت کافی نیست. یک مشت شعار و وطن وطن کردن هم کفایت نمی کند. هنوز مردم مجریان قدیمی را به خاطر دارند. هنوز منوچهر نوذری در خاطره هاست. نمک داشتن و لحن ملیح با لودگی تفاوت دارد. سوژه مورد نظر اما اساسا از المپیک نمی داند. چرا؟ چون نمی خواند!

به تعبیر شاعر نه هر که سر بتراشد قلندری داند و اجرا و کارشناسی به صرف ادا و اطوار حاصل نمی شود. مجریان محترم، بخوانید تا بدانید. پرسه در شبکه های اجتماعی کافی نیست هر چند در برابر سوتی ها وکم سوادی تان آیینه ای می گذارد.

سوتی هم می دهید در حد جواد خیابانی باشد که مایه انبساط خاطر شود و خود او هم زیاد نرنجد نه این که تن عطا بهمنش در گور بلرزد!

منبع: عصر ایران

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۶۳۲۹۵۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

چه شده که زنان در ورزشگاه ها حرف های رکیکی می زنند که تا حالا مختص مردان بود؟

روزنامه هم میهن نوشت: اتفاقاتی که این روزها در فضای ورزشی ایران رخ داده است، از یک نظر پدیده جدیدی محسوب نمی‌شود. در حقیقت، ساختار سیاسی ایران با دو مشکل اساسی در این موضوع مواجه است. ازیک‌سو، نمی‌خواهد خود را با ضوابط عمومی فدراسیون‌های جهانی یا کمیته بین‌المللی و منشور المپیک سازگار کند و درعین‌حال، می‌خواهد که همچنان از مزایای عضویت در این نهادها بهره‌مند شود و در مسابقات المپیک و جهانی و باشگاهی شرکت کند. از سوی دیگر، نمی‌خواهد یا نمی‌تواند خود را با الزامات فرهنگی ورزش در داخل کشور تطبیق دهد.

ریشه این مسئله نیز در ناسازگاری فرهنگ ورزشی با ارزش‌های سنتی است. این ناسازگاری به‌ویژه در ورزش زنان اهمیت بیشتری دارد. در سنت اجتماعی ما زن اساساً واجد جایگاهی نبود که بخواهد برای اثبات خود به صحنه بیاید و از آن مهمتر سرود برابری با مرد را بخواند. آن سنت الزامات خاص خود را به رفتار و پوشش و جایگاه زنان بار می‌کرد.

ولی زن در جامعه جدید تمام این محدودیت‌ها را رد می‌کند. شاید تعجب کنیم که چرا برخی از زنان نیز همپای مردان از کلمات رکیک استفاده می‌کنند. کلماتی که حتی کاربرد آن از سوی زنان وجاهت منطقی ندارد. علت این پدیده در همین اصرار به برداشتن مرزهای تمایزی است که چون به اجبار ایجادشده شکل‌های افراطی و حتی مضحک هم پیدا کرده است.

مشکل مهم و دیگر این ساختار داشتن تصور حق انحصاری امور به‌ویژه در حوزه فرهنگ نزد صاحبان قدرت است این تصور موجب شده که در اجرای اهداف فرهنگی به‌کلی ناکارآمد شوند. نمونه آن فضای عمومی ورزشگاه‌ها به‌ویژه فوتبال است که متاسفانه در کشتی هم هست و در سال‌های اخیر به والیبال و سایر رشته‌های ورزشی هم سرایت کرده است.

سیاست‌زدگی در ورزش، انحصار نسبی در مالکیت تیم‌های ورزشی، کوشش برای تبدیل ورزش به ابزاری برای پیشبرد اهداف فرهنگی غیرمرتبط با ورزش، عدم حضور مردم و ذینفعان در مسائل و مدیریت باشگاه‌ها و نیز تنظیم مقررات عمومی فضاهای ورزشی، در کنار علاقه وافر برای حضور در رقابت‌های ورزشی در سطح بین‌المللی و کوشش برای کسب مدال و جام و افتخار به آنها؛ جملگی موجب ایجاد سیاست‌هایی متعارض و فضایی مغشوش در ورزش شده است که دیر یا زود هزینه آن هم باید پرداخته شود.

این‌گونه تعارضات و عوارض در اغلب حوزه‌های مدیریتی وجود دارد ولی به عللی از جمله ضرورت تبعیت از منشور المپیک و مقررات فدراسیون‌های جهانی؛ در ورزش برجسته و مشهود شده است؛ زیرا در صورت عدم رعایت ضوابط این نهادهای بین‌المللی، امکان اخراج از فدراسیون‌های ورزشی جهانی وجود دارد و از آنجا که ورزش به‌ویژه ورزش قهرمانی رکن مهمی در تامین اوقات فراغت یا حتی هویت‌بخشی جوامع جدید است، تن دادن به اخراج موجب بحران داخلی خواهد شد.

فراموش نکنیم که ایران همچنان در حوزه ورزش در مقایسه با کشورهای مشابه خود حرف‌های زیادی برای بروز استعدادها دارد. بعلاوه پربیننده‌ترین شبکه تلویزیونی ایران با فاصله زیاد، شبکه‌هایی است که به ورزش می‌پردازند و الا صداوسیما فاقد مشتری جدی خواهد بود.

مجموعه این وضعیت در ورزش ایران موجب شده که حکومت هم در داخل و هم در خارج دچار چالش شود. چالش‌هایی که با گذشت زمان تشدید می‌شود و به اتخاذ تصمیمات به نسبت عجیب منجر شده و خواهد شد.

راه‌حلی جز سیاستگذاری بدون تناقض یا با تناقضات اندک نیست. با ممنوع کردن حضور زنان یا مردان در ورزشگاه‌ها هیچ مسئله‌ای حل نخواهد شد. مقررات پوشش هم همچنان دامن‌گیر فدراسیون‌های ورزشی خواهد بود.

کانال عصر ایران در تلگرام

دیگر خبرها

  • صحبت‌های رئیس جمهور امیدوارکننده بود
  • ببینید | کَل‌کَل عجیب مجری تلویزیون با وزیر ورزش روی آنتن زنده
  • به فدراسیون فوتبال یک ریال پرداخت نکردیم/بیشترین اعتباربرای کشتی
  • مجری پرحاشیه سیما کنار رفت!محمدرضا شهبازی کیست؟
  • سهمیه شنای المپیک بگیریم وایلدکارت منتفی می‌شود
  • ساعی: اقدام وزارت ورزش بی سابقه بود
  • چه شده که زنان در ورزشگاه ها حرف های رکیکی می زنند که تا حالا مختص مردان بود؟
  • واکنش تند به پیشنهاد حذف سپاهان از فوتبال ایران
  • دماوند لرزید
  • دبیر درباره المپیک: یک طلا بگیریم هنر کردیم!